فارین پالیسی: آمریکا بیش از حد از جهان چندقطبی ترسیده!
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۲۸۶۳۶۰
نشریه فارین پالیسی در مقالهای نوشت که جهان چندقطبی، آمریکا را بیش از حد ترسانده است.
به گزارش مشرق، استیفن والت در مقالهای در فارین پالیسی به وحشت بیش از حد آمریکا از بازگشت نظام چندقطبی و از دست دادن برتری بیچونچرای خود اشاره کرده است؛ این در حالی است که به گفته وی، چنین جهانی برای واشنگتن مزایایی هم دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این مقاله آمده است: پس از آنکه آمریکا ار تاریکی جنگ سرد به روشنایی مطبوعّ به اصطلاح دوران «تکقطبی» رسید، شمار زیادی از محققان، کارشناسان و رهبران جهان شروع به پیشبینی، ابراز تمایل یا تلاش مجدانه برای بازگشت به جهان چندقطبی کردند.
تعجبی ندارد که رهبران روسیه و چین هم مدتهاست که تمایل خود به نظم جهانی چندقطبی را ابراز و رهبران قدرتهای نوظهور همچون هند و برزیل هم مسیر آنان را دنبال کردند. جالبتر اینکه برخی متحدان مهم واشنگتن هم در این جمع هستند. اما رهبران آمریکا با این موضوع موافق نیستند. آنها فرصتهای بیشمار و جایگاه لذتبخش خود که از قدرت بلامنازع ناشی میشود را ترجیح میدهند و قطعاً تمایلی برای رها کردن موقعیت خود به عنوان اولویتی بیچون و چرا را ندارد.
دولت جرج بوش پدر در سال ۱۹۹۱، سند دفاعی را به عنوان دستورالعملی در تلاش برای جلوگیری از ظهور رقیب در گوشه و کنار جهان تدوین کرد. اسناد امنیت ملی که جمهوریخواهان و دمکراتها در سالهای بعد تدوین و منتشر کردند نیز جملگی بر لزوم حفظ برتری آمریکا تاکید داشت حتی زمانی که آنها به بازگشت رقابت ابرقدرتها در سطح جهان اقرار میکنند.
هرچند دولت جو بایدن به این موضوع پی برده که ما به جهانی با چندین ابرقدرت بازگشتهایم، اما به نظر میرسد یادآوری دوران کوتاهی که آمریکا هیچ رقیبی برای خود نمیدید، حس نوستالژی برای آنها داشته باشد. بنابراین، تاکید شدید بر «رهبری آمریکا»، تمایل وافر برای تحمیل شکست به روسیه جهت ممانعت از قدرت گرفتن این کشور و دردسرسازیاش در آینده و تلاشها در راستای سنگاندازی در مسیر دسترسی پکن به سیستمهای حیاتی در حوزه فناوری و همچنین سوبسید بستن به صنایع نیمرسانای آمریکایی، همه و همه با یک هدف صورت میگیرد.
با این حال، حتی اگر این تلاشهای موفقیتآمیز باشد، باز هم احیای نظم تکقطبی تقریباً غیرممکن است. کار ما در نهایت یا به جهان دوقطبی (آمریکا و چین) یا به نسخهای نامتقارن از جهان چندقطبی میانجامد که در آن آمریکا همچنان اول است اما قدرتهای بزرگ همچون چین، روسیه، هند، احتمالاً برزیل، ژاپن و آلمان در آن نقشآفرینی زیادی دارند.
بازگشت نظام چندقطبی جهانی را از نو خواهد ساخت که در آن اوراسیا چندین قدرت بزرگ با قوای متنوع در چنته دارد. در چنین جهانی، سایر قدرتهای بزرگ رفته رفته برای امنیت خود مسئولیتهای بزرگتری به عهده خواهد گرفت. آمریکا در چنین نظامی مجبور خواهد شد تا از وابستگی غریزی به قدرت سخت و اعمال زور و فشار فاصله گرفته و تلاش و تاکید بیشتری در چهارچوب «دیپلماسی واقعی» داشته باشد. در عصر تکقطبی آمریکا، مقامات این کشور عادت کرده بودند که در مواجهه با مسائل و چالشها، در ابتدا خواستههای خود را مطرح کرده و اولتیماتوم بدهند و در ادامه با تحریم و تهدید به استفاده از قوه قهریه، فشار را افزایش داده و سپس در صورتی که ابزارهای به اصطلاح نرمتر جواب نداد، به حربه غافلگیری و تغییر رژیم روی بیاورند. اما نتایج ناامیدکنندهای که به دست آوردند، گویای همه چیز است.
اما در جهان چندقطبی، حتی قویترین قدرتها هم باید به آنچه دیگران میخواهند، توجه بیشتری کرده و برای متقاعد کردن آنها جهت همکاری در مذاکرات سودمند دوجانبه، تلاش بیشتری داشته باشند. دیپلماسیِ «همینی که هست» جای خود را به رویکردهای منعطفتر با درصدِ «بده و بستان» بالاتر خواهد داد.
والت در پایان مینویسد: با فرض اینکه در نظام نامتقارن چندقطبی، آمریکا همچنان قدرت اول باشد، رهبران این کشور نباید خیلی هم بترسند. واشنگتن برای آنکه دیگر قدرتها را به جان یکدیگر بیندازد، در جایگاه مناسبی خواهد بود و در نتیجه شرکای این کشور در اوراسیا، مسئولیت بیشتری را برای تامین امنیت خود برعهده خواهند گرفت.
منبع: مهرمنبع: مشرق
کلیدواژه: قیمت واشنگتن پکن ژاپن فارین پالیسی هندوستان برزیل روسیه آمریکا خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت جهان چندقطبی قدرت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۲۸۶۳۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تظاهرات دانشگاهی، مهمترین عنصر تحلیل قدرت آمریکا
دانشگاههای آمریکا یکی از مهمترین عناصر قدرت نرم راهبردی آن به شمار میروند. نقش دانشجویان و اساتید تنها به کسب علم محدود نمیشود، بلکه بیشتر به شخصیتسازی و جوانه زدن تمایلاتی میرسد که پشتوانه درک حقیقت هستند. این همان چیزی است که جرقههای تحصن و تظاهرات در محکومیت جنایت نسل کشی رژیم صهیونیستی را در فلسطین اشغالی برانگیخته است.
به گزارش ایسنا، متن پیش رو یادداشت احمد القطامین، تحلیلگر سیاسی اردن است که در پایگاه خبری«راهبرد معاصر»منتشر شده است:
وقتی صحبت از نقش دانشگاه ها در زندگی اجتماعی هر کشوری می شود، از بستری تعاملی صحبت می شود که در آن دو عنصر علم و اندیشه با هم ارتباط تنگاتنگ دارند و در نتیجه لوکوموتیوی را تشکیل می دهند که جامعه را هدایت می کند و آن را در جنبه های مختلف تحت تأثیر قرار می دهد.
وقتی از نقش دانشجویان و اساتیدشان در زندگی جوامع صحبت میکنیم، در واقع وارد دنیایی پیچیده و به هم پیوسته میشویم که تأثیر آن در تمام ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فکری گسترده است. دانشگاهها فقط مراکز آموزش نیستند، بلکه قطبهای حیاتی ای هستند که بر توسعه جوامع تأثیر میگذارند و اجتماع حول محور آن شکل میگیرد.
تحولات اخیر نشان دهنده پیدایش محوری راهبردی و تعیین کننده است که مواضع دولت آمریکا را درقبال موضوع فلسطین به دو مرحله جدا تقسیم می کند
دانشجویان تنها افرادی نیستند که از اساتید خود دانش دریافت می کنند، بلکه آنها نیروی محرکه راهبردی برای تحول هستند که با دریافت آموزش و پروراندن مهارت ها، قادر به تجزیه و تحلیل موضوعات، ابداع راه حل ها و بکارگیری آنها در محیط می شوند.
می توان گفت، نقش دانشجویان و اساتید دانشگاه تنها به کسب علم محدود نمی شود، بلکه بیشتر به شخصیت سازی، تقویت ارزش ها و جوانه زدن تمایلاتی می رسد که پشتوانه درک حقیقت هستند و به شکل گیری مواضع اخلاقی در زمینه موضوعات اساسی مطرح شده کمک می کند.
این در واقع همان چیزی است که جرقه های تحصن و تظاهرات در محکومیت جنایت نسل کشی رژیم صهیونیستی را در فلسطین اشغالی برانگیخته است. تحولات اخیر نشان دهنده پیدایش محوری راهبردی و تعیین کننده است که مواضع دولت آمریکا را درقبال موضوع فلسطین به دو مرحله جدا تقسیم می کند.
نخبگان سیاسی آمریکا که دوره های طولانی هژمونی صهیونیست ها بر مؤسسات آمریکایی به دنبال سرکوب اعتراضات بودند، اکنون شاهدند دانشگاه های آمریکا با نهایت قدرت به محلی برای مبارزه با صهیونیست ها تبدیل شده اند و نمی توانند جلوی این حالت غیرقابل کنترل را بگیرند. دانشگاه های آمریکا یکی پس از دیگری به جنبش اعتراضی می پیوندند و ماهیت و وحدت شعارهای مطرح شده به وسیله دانشجویان از تمام خطوط قرمز تعیین شده به وسیله طبقه سیاسی حاکم در آغاز جنبش مردمی فراتر رفته است.
این شعارها از درخواست آتش بس در غزه و تسهیل دسترسی به کمک های بشردوستانه به شعارهای صریح در محکومیت صهیونیسم و نژادپرستی و توقف جنایت ها و نسل کشی های رژیم صهیونیستی تبدیل شده است. تظاهرات دانشگاهیان باعث افزایش ترس میان نخبگان سیاسی حاکم بر آمریکا شده است و با توسل به زور شروع به تهدید و ارعاب کرده اند.
وقایع آمریکا ساعت به ساعت متشنج می شود. تیمهای پلیس و سرویسهای امنیتی به کمپهای معترضان در بسیاری از دانشگاهها حمله کرده، به محوطههای دانشگاهی یورش برده و صدها دانشجو و استاد دانشگاه را به شیوهای بسیار خشن و تحقیرآمیز دستگیر کرده اند.
در این مرحله نخستین حلقههای قدرت نرم دانشگاهها شکسته شد و به نظر میآید آمریکا از نظر اخلاقی در برابر جهانیان در حال سقوط است. شاهد صحنههایی هستیم که از صحنه های هجوم حامیان دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا به ساختمان کنگره در ۶ ژانویه ۲۰۲۰ میلادی عجیب و توهینآمیز نیست.
انتهای پیام